ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

میوه شیرین زندگی ما

ثمین کوچولو دوماهه

دخترک ناز مامان سلام عزيزم شکر خدا که دو ماه از ورودت بدنيا به سلامتي گذشت ... هر روز که ميگذره و تو رشد ميکني واسه مامان شيرين تر ميشي... وقتي من وبابا واست حرف ميزنيم تو به دهنمون خيره ميشي و گاهي هم شروع ميکني به حرف زدن به سبک خودت ...قان و قون يه روزايي از صبح ميخوابي و کلا رو مد خوابي و يه روز هم اصصصصصصصلا خيال خوابيدن نداري و شيطون ميشي.... تو هفته ديگه قراره من و بابا ببريمت و واکسن دو ماهگيتو بزنيم..اي جانم مامان من که طاقت ديدن سختيتو ندارم  دعا ميکنم راحت بگذره تو تپلي شو خوب رشد کن من مواظبتم...  
29 مرداد 1392

ثمین خانم یک ماهه

قشنگترین گل سلام دیدی چه زود گذشت؟یک ماهه به دنیا اومدی و زندگیمونو شیرین تر کردی. هربار که توی بغلم به چشمام خیره میشی من بیشتر عاشقت می شم. این من تنها نیستم که عاشقت شدم بابا هم عاشقونه باهات حرف میزنه و بهت نگاه میکنه. هممون بی اندازه دوست داریم. الهی که صدسال زنده و سالم باشی... ...
29 مرداد 1392

قشنگترین فرشته خدا اومد رو زمین

عزیز دل مامان سلام بالاخره شما صبح روز چهارشنبه 8 خرداد ساعت 8:30 صبح اومدی تو بغل مامان و اون روز واسه ما شد قشنگترین روز خدا البته 8 خرداد واسه من قشنگترین روز بود چون بابای مهربونت هم توی این روز به دنیا اومده و تو با به دنیا اومدنت توی این روز این روزو قشنگتر کردی عزیزم. حدود ساعت 6 بود که من و مامان جون و بابا به سمت بیمارستان رفتیم ساعت 7 بود که خانم دکتر اومدن و من به اتاق عمل منتقل شدم یواش یواش لحظه ورودت به این دنیا نزدیک بود عزیزم... دکتر و پرستارا مشغول صحبت شده بودن و پشت پرده به کاراشون میرسیدن یه لحظه احساس کردم قفسه سینه ام به شدت میسوزه و حال خیلی بدی داشتم که با تکونای خیلی شدید تو نگرانیم بیشتر شد فشارم به شدت افت پ...
29 مرداد 1392
1